خیلی وقته یه سوالی تو ذهنمه، خیلی سعی می کنم دنبال جواب بگردم ، کمک می خوام!

"هدف زندگی چیست؟"

از کجا آمده ام  آمده ام بهر چه بود 

به کجا می روم آخر، ننمایی وطنم 

 آیه 56 سوره ذاریات می فرماید: وَ مَا خَلَقْت الجِْنَّ وَ الانس إِلا لِیَعْبُدُونِ، و جنّ و انس را نیافریدم، جز برای آن که مرا بندگی کنند. 

چقدر مسلمانان به این آیه توجه می کنن؟ واقعا این بندگی تو زندگی دانشجویی، اجتماعی، فرهنگی ما جا داره ؟ 



تا حالا شده در یک سرویس بهداشتی عمومی در حال شست وشو دست وصورت و وضو گرفتن باشید، نفر کناری شیر آب رو تا آخر باز کرده باشه و مثلا در حال مسواک زدن باشه،یا در حال مسح سر،یا شونه کردن مو و..........

عکس العمل شما چیه در این موارد؟اصلا احساس می کنید که منکری در حال وقوعه؟ اگه طرف کاملا غریبه باشه نمی ترسید برخورد بدی کنه؟یا اگه آشنا باشه نمی ترسین دلخور بشه؟

خوشحال می شم نظریات بقیه رو بشنوم.



برچسب ها : واجب فراموش شده

خاطره ای از نماز یک شهید

استاد رحیم پور نقل می فرمود: شخصی که اکنون به شهادت رسیده نمازهای طولانی می خواند و رکوع و سجود طولانی داشت .

به بچه های رزمنده می گفتیم "برویم پیش فلانی نماز بخوانیم که نمازش ما را بگیرد"

روزی اسناد رحیم پور از وی می پرسد: چطور شما این شوق را برای نماز داری در حالی که بعضی ها نماز را سریع می خوانند و دوست دارند نمازشان سریع تمام بشود؟!

شهید جواب می دهد: حالتهای من در نمازهایم متفاوت است. نماز امروزم با نماز دیروزم حتی نماز عصرم نسبت به نماز ظهرم و حتی سجده ی دومم نسبت به سجده ی اولم فرق می کند.

هیچ نمازی برای من تکراری نیست.

برای رسیدن وقت نماز لحظه شماری می کنم و وقتی نمازم را شروع می کنم و دوست دارم زود به رکوع و بعد زود به سجده بروم و دیگر از سجده بلند نشوم.

 

خدایا! طعم چنین نمازهایی را به ما بچشان



 خدا نه نمی گوید

در جواب کسانی که دعا کردند و به خواستشان نرسیدند و به خاطر همین نماز خواندن را کنار گذاشتند باید بگویم؛

خدا در جواب دعا کردن ما نه نمی گوید

 

باور نمی کنم که خدا هیچگاه به ما بگوید نه

 

خدا سه گزینه دارد:

 

*  آری

 

*  باشه ولی الان نه

 

*   پیشنهاد بهتری برایت دارم....

فقط صبور باش.....

 



گوهر وقت و ارزش آن

شخص اگر گذر زمان و فرصت‌هاي پيش‌آمده را درك نكند، حركت زمان را به فراموشي مي‌سپار

زمان گوهر كميابي است كه اگر از دست رود، به هيچ روي جبران‌پذير نخواهد بود. مولا علي† در همين زمينه مي‌فرمايند: «اَلْفُرْصَهْْ‏‏‏ُ‌ تَمَرُّ مَرَّ السَّحابِ؛ فرصت و زمان، چون ابر با شتاب مي‌گذرد.» نكته‌اي كه بايد بدان توجه داشت اين است كه شخص اگر گذر زمان و فرصت‌هاي پيش‌آمده را درك نكند، حركت زمان را به فراموشي مي‌سپارد و به واقع،بدون استفاده بهينه از آن، خود را فريفته است.

درمان

قدرشناسي از وقت و فرصت به دست آمده:براي درمان وقت ناشناسي و پي‌بردن به ارزش گوهر زمان، توجه به برخي نكات راه­گشا است.

1. تباه‌سازي عمر كه پس از گذر آن، نمي‌توان آن را جبران كرد. در اين باره بياني از كامل‌ترين انسان روزگاران، پيامبر بزرگوار اسلامˆ نقل شده كه فرموده است: «يا أَباذَرُ اِيّاكَ وَ التَّسْويفَ بِأَمْلِكَ...؛ اي ابوذر!تو را از اهمال‌كاري و امروز و فردا كردن، با اتكا به آرزوهايت (اميد‌‌هاي واهي) برحذر مي‌دارم.»

2. امروز از آن توست. پيامبر اسلام (صلّي الله عليه و آله) در ادامه توصيه خود به ابوذر درباره ضرورت نكته اول فرموده‌اند: «فَإِنَّكَ بِيَوْمِكَ وَ لَسْتَ بِما بَعْدَهُ؛ چرا كه تو به امروزت تعلّق داري، نه به آن چه بعد از آن فرامي‌رسد.» اگر بهنگام،ارزش زمان را بداني، قدر فردا را هم خواهي دانست و حق آن را ادا خواهي كرد: «فَاِنْ يَكُنْ غَدٌ لَكَ فَكُنْ في الْغَدِ كَما كُنْتَ فِي‌الْيَوْمِ؛ پس اگر براي تو فردايي باشد،فردا نيز چون امروز قدرشناس خواهي بود.»

3. در بهره گيري از فرصت‌هاي امروز، پشيماني نيست. حديث نبوي ياد شده، با اشاره به همين نكته اين گونه ادامه مي‌يابد: «وَإِنْ لَمْ‌يَكُنْ غُدٌ لَكَ لَمْ تَنْدَمْ عَلي ما فَرَّطْتَ فِي الْيَوْمِ...؛اگر فرصت را غنيمت شمردي و فردايي براي تو نبود، بر آن چه كه امروز از دست خواهي داد، هرگز پشيمان نخواهي‌شد».




صفحه قبل 1 ... 26 27 28 29 30 ... 75 صفحه بعد