غدیر از زبان صاحب غدیر

عید سعید غدیر خم

آنچه در این نوشتار سعی داریم به آن بپردازیم نگاه صاحب غدیر یعنی امیرالمومنین علیه السلام به خود این روز می باشد، نگاهی که شاید کمتر به آن توجه شده است. این نگاه برای برادران اهل تسنن بایستی خیلی قابل توجه باشد چرا که آنان حادثه غدیر را به گونه ای قرائت می نمایند که شیعه آن قرائت را قبول ندارد. حال ما آنها را دعوت می کنیم به این که اگر قرائت شیعه را قبول ندارید لااقل به قرائت و برداشتی که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام از این حادثه داشته اند توجه کنید.


اگر امام علی علیه السلام از منظر شما معصوم نباشد ولی عادل که هست. پس این خیلی مهم است که چهارمین خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله و نزدیک ترین صحابه به او این حادثه را چگونه بیان می دارد :

 

« پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد كه ابلیس و روساى اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند، در روز غدیر خم، حاضر بودند. آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیار ترم، و به ایشان دستور داد كه حاضران به غایبان برسانند. (در آن روز) شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او كردند و گفتند: «این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده‏اند، و دیگر تو و ما را بر اینان راهى نیست. چرا كه پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد». ابلیس غمگین ‏و محزون رفت.

امیرالمومنین علیه السّلام فرمود: بعد از آن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد و فرمود: مردم در سقیفه‏ ...» (1)

اگر قرائت شیعه را قبول ندارید لااقل به قرائت و برداشتی که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام از این حادثه داشته اند توجه کنید. اگر امام علی علیه السلام از منظر شما معصوم نباشد ولی عادل که هست. پس این خیلی مهم است که چهارمین خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله و نزدیک ترین صحابه به او این حادثه را چگونه بیان می دارد

حقیر گوید : معلوم می شود بر شیطان و اصحابش امامت آن حضرت بسیار گران بوده است و اگر شیطان و اصحابش می گذاشتند که امامت آن حضرت در جامعه عینیت و تحقق یابد دیگر بسیاری از مسائل اسفناکی که برای بشریت به طور عام و بر امت پیامبر صلی الله علیه و آله به طور خاص رخ داد، دیگر رخ نمی داد و این حدیث مطابقت دارد با آیه غدیر که می فرماید: « الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُم ... » (2) یعنی در این روز کفار از تسلط بر دین شما نا امید شدند و معلوم است که در رأس کفار شیطان رجیم قرار دارد و به قول قرآن « وَ كانَ مِنَ الْكافِرین » (3)

و همچنین امیرالمومنین علیه السّلام در مقام مُحاجّه و استدلال به طلحه فرمودند :

« آنچه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در این باره [ولایت] فرموده در روز غدیر خم و در روز عرفه در حجة الوداع و در روز رحلتش بوده است! در آخرین خطبه‏ اى كه آن حضرت ایراد فرمود نظر كن، كه فرمود: «من در میان شما دو چیز باقى گذاردم كه تا به این دو تمسّك کنید هرگز گمراه نمى ‏شوید: كتاب خدا و اهل بیتم. خداوند لطیف خبیر به من وعده داده است كه این دو از یك دیگر جدا نشوند تا كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند این دو انگشت- كه حضرت به دو انگشت سبّابه و وسط اشاره كردند- ... . به این دو تمسّك كنید تا گمراه نشوید و لغزش ننمائید از ایشان جلوتر نروید و از آنها عقب نمانید، و به آنها چیزى یاد ندهید كه از شما داناترند».

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به عموم مردم دستور داده كه هر كس از مردم را دیدند واجب بودن اطاعت از آل محمّد علیهم السّلام و واجب بودن حقّشان را برسانند، و این وظیفه ابلاغ را در هیچ مطلب غیر از این موضوع مطرح نفرموده است ... .

اى طلحه، آیا نمى‏بینى كه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله- در حالى كه شما هم مى‏شنیدید- به من فرمود:

"اى برادرم، غیر تو قرض مرا اداء و ذمّه مرا مبرّا نمی سازد. تو هستى كه ذمّه مرا برئ مى‏كنى و امانت مرا ادا مى‏نمایى و طبق سنّت من جنگ مى‏كنى" ».(4)

ویزه نامه شاه بیت ولایت

 

و همچنین امام علی علیه السلام خطاب به معاویه داستان غدیر را این گونه روایت می نمایند:

«رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در غدیر خم مرا به جانشینى خویش برگماشت و فرمود:

"همانا خداى عزّ و جلّ مرا همراه با پیامى فرستاد كه سینه‏ام را مى ‏فشرد و گمان مى ‏كردم كه مردم مرا تكذیب كنند، پس خداوند مرا تهدید فرمود كه حتما آن پیام را برسانم وگرنه مرا عذاب خواهد كرد،(و خطاب به من فرمود:) اى علىّ! برخیز"، و پس از این كه دستور داد تا مردم را براى جماعت دعوت كنند، و خود با آنان نماز ظهر را به جاى آورد، با صداى بلند فرمود:

"اى مردم بدانید كه خدا مولاى من است و من مولاى مومنان، و من نسبت به مومنان شایسته‏تر و سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان هستم، هر كس كه من مولاى اویم، علىّ نیز مولاى اوست، خدایا! كسى را كه دوستدار اوست دوست بدار و آن كس كه با او دشمنى مى‏كند دشمن بدار".

پس سلمان فارسى برخاست و گفت: اى رسول خدا ! چه نوع ولایتى (در چه چیزى)؟ آن حضرت فرمود:

"هر كس كه من به او از خودش سزاوارترم پس علىّ نیز نسبت به او شایسته‏تر از خود اوست".

پس خداوند عزّ و جلّ این آیه را نازل فرمود: « الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ‏... (5) امروز دین شما را برایتان كامل گردانیدم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و بدین راضى شدم كه اسلام دین شما باشد».

پس سلمان به او گفت: اى رسول خدا ! آیا این آیات مخصوص علىّ نازل شده است؟

فرمود : ... (6)

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به عموم مردم دستور داده كه هر كس از مردم را دیدند واجب بودن اطاعت از آل محمّد علیهم السّلام و واجب بودن حقّشان را برسانند، و این وظیفه ابلاغ را در هیچ مطلب غیر از این موضوع مطرح نفرموده است

حال آیا حادثه ای به این روشنی که شخصیتی که مورد قبول همه فرَق اسلامی است آن را تبیین می کند دیگر قابل تفسیر به رأی خواهد بود؟؟!! آیا خداوند بر مسلمانان حجتی تمام تر از این دارد؟! آیا مسلمانان عذری در مقابل این فرمایش متواتر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله که امر به تمسک به ثقلین (قرآن و عترت) نمود، دارند ؟!

 



 

کلیدی ترین پیام غدیر در سبک زندگی اسلامی

غدیر

برخی بر این باور بودند و گفتند که بعد از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله، کتاب خدا ما را بس است: «حسبنا کتاب الله».[1] و این یعنی تمسک به یک متن ساکت، بی ‌آنکه به سخنگو و مفسر واقعی آن رجوع شود و نیز به کار بستن قانون اساسی در جامعه بی آنکه فردی آگاه [2]، متولی اجرای آن باشد.

 

دو کارکرد مهم اجتماعی پیامبر خاتم

این اعتقاد، در عمل، سبب تعطیلی دو کارکرد مهم پیامبر صلی الله علیه و آله در جامعه شد. یکی اینکه او به حکم الهی مبیّن و مفسر آیات قرآن بود تا مردم این قانون اساسی را از او فراگیرند: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»[3] ؛ و قرآن را [هم‏] به سوى تو نازل كردیم به خاطر اینكه براى مردم آنچه را كه براى [هدایتشان‏] به سویشان نازل شده بیان كنى.

و دیگر اینکه او متولی اجرای احکام دین، و قوانین قرآن کریم در جامعه بود. آیات ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله بر مردم و الزام مردم به پیروی از دستورات آن حضرت[4] همه بر این اساس استوار است.

این خود نشان می ‌دهد قرآن کریم، بی معلم، رسالت هدایت[5]، و بی ‌متولی، وظیفه ‌ی زدودن اختلاف از جامعه [6] را هرگز آنگونه که باید ادا نخواهد کرد.

کلیدی ترین اثر غدیر در سبک زندگی اسلامی، سامان بخشیدن علمی و عملی به جامعه اسلامی بر اساس آموزه های وحیانی و دور داشتن نظام اسلامی از گرایشهای نفسانی است.

برای همین لازم بود آن دو شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله ؛ پس از ایشان همچنان در امت اسلامی تداوم داشته باشد. برای همین، عقل حکم می ‌کند پس از او کسی در مسند جانشینی او قرارگیرد که شبیه ‌ترین افراد به آن حضرت باشد، به ویژه در اجرای این دو رسالت؛ هم تبیین کننده ‌ی وحی الهی باشد (قرآن و معارف الهی)، و هم بتواند جامعه اسلامی را به مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله بر اساس آموزه ‌های وحیانی و نه نفسانی اداره کند.

 



عید غدیر در کلام آقامجتبی تهرانی

چرا «حبّ علی(ع)» نشانه ایمان است، نه حبّ پیامبر(ص)

آیت‌الله آقامجتبی تهرانی می‌گفت: «إخبار به منصب» یک چیز است و «مأموریت دادن برای نصب» مطلب دیگری است. این طور نبود که مأموریت نصب علی(ع) در حج به پیغمبر اکرم داده شده باشد؛ بلکه این مأموریت در شب معراج به حضرت محوّل شد.

خبرگزاری فارس: چرا «حبّ علی(ع)» نشانه ایمان است، نه حبّ پیامبر(ص)
 

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، آنچه در پی می‌آید، یکی از سخنرانی‌های مرحوم آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی «رضوان الله تعالی علیه» است که در یکی از اعیاد غدیر ایراد کرده بودند. نظر به طرح برخی نکات تازه و ظریف در این سخنان، متن کامل آن به مناسبت فرا رسیدن عید سعید غدیر منتشر می‌شود.

 

 

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطیّبین الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین.

* دو آیه که در روز هجدهم ذی الحجّه نازل شد

دوستان خطاباتی را که در چنین روزی به پیغمبر اکرم شد، زیاد شنیده‌اند؛ یکی در مورد تبلیغ بود: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» [1] «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» [2]. و یکی هم درباره اکمال دین بود: «در اینجا دو مسئله وجود دارد: یکی این‌که خطاب «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» آیا در روز غدیر از ناحیه خداوند به پیغمبر اکرم القا شده یا قبل از آن بوده است؟ یعنی آیا بعد از آنکه حج تمام شد و پیغمبر اکرم داشتند به سوی مدینه تشریف می‌آوردند، به ایشان امر شد که ولایت علی(ع) که مظهر تامّ ولایت است را به مردم برسانند؟ یا در زمان دیگری بود؟ مورخین این قضیه را مختلف نقل کرده‌اند. مطلب دیگر این است که چه نسبتی بین رسالت و ولایت وجود دارد؟



گوشت حرام برای درندگان

امام هادی

پاسخ به ادّعاى بى مورد

قطب راوندى گوید:

در دوران متوكّل زنى ادعا كرد كه من زینب دختر فاطمه زهرا علیهاالسلام مى باشم .

متوكّل گفت : از زمان زینب تا به حال سال ها گذشته و تو جوانى ؟

گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله دست بر سر من كشید و دعا كرد كه در هر چهل سال جوانى من باز گردد.

متوكّل مشایخ آل ابوطالب و اولاد عباس و قریش را طلبید. همه گفتند: او دروغ مى گوید، زینب در فلان سال وفات كرده است .

آن زن گفت : آنها دروغ مى گویند من پنهان بودم ، كسى از حال من مطلع نبود اكنون كه ظاهر شدم .

متوكّل قسم خورد كه باید از روى جهت و دلیل ادعاى او را باطل كرد.

آنها گفتند: كسى را نزد ابن الرضا بفرست تا او را حاضر كنند، شاید او كلام این زن را باطل كند.

متوكّل آن حضرت را طلبید، حكایت را به وى گفت .

حضرت فرمود: دروغ مى گوید، زینب در فلان سال وفات كرد.

بلطون گفت : شب هنگام خدمت حضرت امام هادى علیه السلام رسیدم ، فرمود: امروز متوكّل با آن غلامان چه كرد؟عرض كردم : تمام آنها را به قتل رسانید.فرمود: میلى دارى آنها را ببینى ؟عرض كردم : آرى .فرمود: در پس پرده داخل شو.چون داخل شدم ، دیدم تمام آنها نشسته اند و مقابلشان میوه است و میل مى نمایند

 

گفت : این را گفتند. حجتى بر بطلان قول او بیان كن .

حضرت فرمود: حجت بر بطلان او این است كه گوشت فرزندان فاطمه علیهاالسلام بر درندگان حرام است . او را به جایگاه شیرها بفرستید. اگر راست مى گوید، نباید شیرها او را بخورند.

متوكّل به آن زن گفت : چه مى گویى ؟

گفت : مى خواهد مرا به این سبب بكشد.

حضرت فرمود: این ها جماعتى از اولاد فاطمه مى باشند. هر كدام را خواهى بفرست تا این مطلب بر تو معلوم شود.

راوى گفت : صورت هاى همه در این وقت تغییر یافت .

بعضى گفتند: چرا حواله بر دیگرى مى كند، خودش نمى رود.

متوكّل گفت : خود شما نزد درندگان بروید.

پس نردبانى نهادند و حضرتش وارد جایگاه درندگان شد و در آنجا نشست .

شیرها خدمت آن حضرت آمدند و از روى خضوع سر خود را در پیش روى آن حضرت بر زمین مى نهادند.

آن حضرت دست بر سر آن حیوانات مالید و امر كرد كه كنار روند.

وزیر متوكّل گفت : این كار از روى صواب نیست . آن جناب را زود بطلب تا مردم این معجزه را از او مشاهده نكنند.

آن جناب را طلبیدند، همین كه آن حضرت پا بر نردبان نهاد شیرها دور آن حضرت جمع شدند و خود را بر لباس آن حضرت مى مالیدند. حضرت اشاره كرد كه برگردند، برگشتند.

حضرتش بالا آمد و فرمود: هر كس گمان مى كند كه اولاد فاطمه علیهاالسلام است ، پس وارد این جایگاه شود.

آن زن گفت : من ادعاى باطل كردم ، من دختر فلانى هستم ، نادارى و فقر باعث شد كه این حیله را به كار ببرم .

متوكّل گفت : او را نزد شیرها بیفكنید.

مادر متوكّل شفاعت كرد و متوكّل او را بخشید.

 

امام هادی

 

غلامان حبشى

در ((دمعة الساكبه )) به نقل از ((ثاقب المناقب )) آمده است :

بلطون حاجب گوید:

براى متوكّل پنجاه غلام از حبشه آوردند، او دستور داد با آنها نیكى كنند.

بعد از یك سال حاجب گفت : من در مقابل متوكّل ایستاده بودم ، حضرت امام هادى علیه السلام وارد شد و در مجلس نشست . متوكّل دستور داد آن پنجاه غلام حبشى را حاضر كردند. وقتى چشمانشان به حضرت امام هادى علیه السلام افتاد، همه به سجده افتادند.

متوكّل فورى از جاى خود حركت كرد و پشت پرده پنهان شد و حضرت امام هادى علیه السلام نیز حركت فرمود و تشریف برد.

متوكّل گفت : واى بر تو اى بلطون ! این غلامان چه كردند؟!

گفتم : به خدا سوگند! من ندانستم .

گفت : از خود آنها سؤال كن .

وقتى از غلامان سئوال كردم ، گفتند: این همان كسى است كه سالى یك مرتبه نزد ما مى آید و معالم دین ما را به ما تعلیم مى دهد و ده روز نزد ما مى ماند.

متوكّل دستور داد كه همه آنها را سر بریدند.

بلطون گفت : شب هنگام خدمت حضرت امام هادى علیه السلام رسیدم ، فرمود: امروز متوكّل با آن غلامان چه كرد؟

عرض كردم : تمام آنها را به قتل رسانید.

فرمود: میلى دارى آنها را ببینى ؟

عرض كردم : آرى .

فرمود: در پس پرده داخل شو.

چون داخل شدم ، دیدم تمام آنها نشسته اند و مقابلشان میوه است و میل مى نمایند.

 



زندگينامه امام هادي (ع)

 

امام هادی(ع)

تولد امام دهم شيعيان حضرت امام علی النقی (ع ) را نيمه ذيحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربيت مقام ولايت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نيکو وظيفه مادری را به انجام رسانيد و بدين مأموريت خدايی قيام کرد . نام آن حضرت - علی - کنيه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادي " و " نقي " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسيد و دوران امامتش 33 سال بود .

در اين مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربيت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعليم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدينه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانيدن مردم و آشنا کردن آنها به حقايق مذهبی نمي آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خليفه ستمگر وقت - يعنی متوکل عباسی - آنی آسايش نداشت .




صفحه قبل 1 ... 25 26 27 28 29 ... 75 صفحه بعد